آخرین خبرها
خانه >> شهد شعر >> بشنو طنین هجر

بشنو طنین هجر

وقتِ وداع یارِ پری رخ که وای از او
صد نی به سینه داشت دو صد قصّه از فراق
مستم چنان ز ساغرِ وصلش کز آن شراب
بر هر که بنگرم همه مخمورتر ز من
آباد گشته مسجد و محراب ز او ولی
با چشم مست او ندهد باده شور و حال
چشم سیاه مست ورا هر که دید گفت
آبِ حیــات، خضــر، ز لعــلِ لبش گرفت
خـوانَد به گـوش عیسـی مـریم چهار قُل
  چندان گریست دیده که برخاست های از او
بشنو طنینِ رنج و فغان درای از او
دل رفت و چشم ماند و نمانـده‌ست پای از او
می‌خواست عقل دوش به میخانه رای از او
در شهر کس نمانده دگر پارسای از او
گل یافت رنگ و عطر شمیم، نی نوای از او
آوخ، امان، گلایه و بیداد و وای از او
موسـی بکـرد سجـده و بگرفت عصای از او
دارم یقین خدای جهان هست رضای از او

تهران- ۲/۱۱/۸۰

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>