دو دیده مانده به راه تو تا عبور کنی قرار و رسم ستم از جهان براندازی به آیه آیۀ شرم و به سورههای وفا قسم به عشق و به سجاده و به شوق نگاه مرا به مجلس چشمان خود نما مهمان به بوی روی تو جان را نثار خواهم کرد به پای سر بشتابم به پیشواز بهار بـه وعـدهگاه محبـت دوبـاره بــازآیــی پـر است دیـده خونبـار شعـر من از اشک |
کتاب عشق و جنون مرا مرور کنی ز جان خستهدلان درد و غصه دور کنی پناه دلشدگانی اگر ظهور کنی درآ که قلب حزین را پر از سرور کنی که آستین تو گیرم اگر عبور کنی اگر نگاه عنایت به نُزل مور کنی خزان غم زده چون روشن از حضور کنی مسیـر سبـز صفـا را تـو پـر ز نـور کنـی خوشست نـامه خـونرنگ من مـرور کنـی |
تهران- ۲۲/۸/۷۹
۱۵ شعبانالمعظم ۱۴۲۱