آخرین خبرها
خانه >> شهد شعر >> تو هستی برابرم

تو هستی برابرم

هر جا روی برو که تو هستی برابرم
صد دل فتد به پای تو ای بت، چو بگذری
بر سایه همای مرا نیست حاجتی
بنشسته چون غبار به راهت در انتظار
دل شد رقیب دیده و آتش به جان فکند
گر بشنوم به عشقِ تو کس شد چون من اسیر
در برگرفته‌ام به شبی بوی روی تو
پروانه‌وار سوختم از شمعِ روی تو
فـقـرِ مــرا مبیـن کـه نشانِ توانگـری‌ست
از اشک و خون به دیده، دل آمد و خوش بگفت
  بینم هماره روی تو، هر گُل، چو بنگرم
من کی توانم آن‌که از این راه بگذرم
چون سایه مبارک تو هست بر سرم
عُمری به بوی نیم نگه خاک بسترم
بنگر به سوزِ سینه و بر دیده ترم
ای عشقِ پاک نیست من این حرف باورم
زان شب شده‌ست گرم و پر از راز بسترم
من دلخوشم چو شعله که روی تو بنگرم
با عشـقِ پـر بهـای تــو بـی‌شک تـوانگرم
من هـم زجـان چـون دیـده خـریدار دلبـرم

۷/۱/۸۲

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>