شبی به خواب زدم بوسه بر لبش به خیال حصار شهر بلرزاند، بند بند دلم به بوی روی تو بشکفت گُل به باغ و چمن درید پیرهن صبر، غنچه، گل، دامن به پای موکب تو ماه گشت قربانی به مجلسی که تو نیستی، نبودش به تـو اهـل مـذهب انسی، ز مـن کنـاره مگیر فــرشتگان خـدا دست بــر دعــا دارنـد |
چو دود شمعم و پر میکشم به بوی وصال ز داغ لاله، دل از شوق گشت مالامال به عشق روی تو پروانه سوختش پر و بال پرید رنگ شقایق، هَزار رفت از حال به پایبوس تو، خورشید میدود به سؤال به هر طریق کـه رفتی، رهیست رو به کمال تـو را کـه گفت که تحقیر عاشق است حلال نگاهــدار تــو دادار، ای فرشتـه خصــال |
تهران- ۱/۸/۷۶