آخرین خبرها
خانه >> شهد شعر >> یار آمدنی ‌ست

یار آمدنی ‌ست

سروش می‌دهدم مژده، یار آمدنی‌ست
به بوستانِ خزان دیده می‌رسد پیغام
هم او که منتظرش بوده‌ایم در راه است
به اشک، چهره مپوشان وصال نزدیک است
صدای شیهه اسبی به گوش می‌آید
غمِ شکستگیم کُشت و غمگساری نیست
بهار، بی‌گلِ رویش به مُرده مانند است
به اوست گـر کـه خدا پُر کند جهان از عدل
هـم او کـه خـالقِ گیتـی نشسته منتظرش
  صلا زدند به یاران، نگار آمدنی‌ست
به هوش باش که اینک، بهار آمدنی‌ست
چو ما کسی که کشد انتظار، آمدنی‌ست
شَوی ز وصل و شعف، اشکبار آمدنی‌ست
برون شوید رفیقان سوار آمدنی‌ست
هم او که هست به ما غمگسار آمدنی‌ست
کسی که جان بدهد بر بهار آمدنی‌ست
هـم او کـه عـدل کنـد پایـدار آمدنی‌ست
نشستـه منتظـرش کـردگـار آمـدنی‌ست

تهران- ۱۲/۱/۸۲

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>